با چشمان خود دلخوشی ها و رازهای غیرقابل تکرار هر شهر را کشف کنید. در مورد تاریخ و قصه های بی نظیر شهر ترجیح داده شده با مناظر و سایت های آن و موارد دیگر…
آرامگاه بابا طاهر که در باغی سرسبز قرار دارد در نزدیکی ورودی شمالی همدان واقع است و سازهای برج مانند به ارتفاع 25 متر با 8 ستون است. بنای اولیه آرامگاه شامل یک برج هشت ضلعی آجری بوده است که بعدها بر اثر مرور زمان ویران شد.
در زمان پهلوی اول و در سال 1349 از بنای آجری جدیدی به جای بنای قدیمی ساخته شد که تلفیقی از معماری قرن های هفتم و هشتم هجری و عصر حاضر است. در جریان همین باز سازی، لوح کاشی مربوط به قرن هفتم هجری، که هم اکنون در موزه ایران باستان نگهداری می شود، به دست آمد. بر روی این کاشی فیروزه ای رنگ، آیات قرآن مجید به خط کوفی برجسته نوشته شده است.
ستون های هشت گانه برج ، سنگ مزار، کف و پله های آرامگاه از سنگ گرانیت حجاری شده است و بنای اصلی با مجموعه ای از منشورها پوشیده شده و دارای مدخل های ورودی و منفذهای نور است. نما و فرش بنای آرامگاه باباطاهر همدان از سنگ است و در داخل آن کتیبه هایی از کاشی وجود دارد. این بنا دارای گنبدی مخروطی است که زیر گنبد دارای تزئینات کاشی معرق زیبایی است.
در محوطه داخلی آرامگاه ۲۴دو بیتی از سروده های باباطاهر بر روی ۲۴ قطعه سنگ مرمر نوشته و نصب شده است . دو لوحه برنجی نیز در محوطه داخلی نصب شده است که یکی از آنها اسامی هیات موسس انجمن آثار ملی به هنگام ساختمان آرامگاه و دیگری نام برخی از شخصیت هایی است که در کنار بابا طاهر دفن شده اند.
این بنا در طول قرون مختلف شاهد تخریب و بازسازی های متعدد بوده است. آرامگاه باباطاهر به عنوان یکی از آثار تاریخی و ملی ایران به ثبت رسیده است.
باباطاهر، یکی از شناخته شده ترین شعرای ایرانی، در همدان به دنیا آمد و همانجا نیز زندگی خود را سپری کرد. باور بر این است که با توجه به تخلص این شاعر قرن 11 به "عریان"، وی درویشی دوره گرد بوده است.
به گفته برخی ادیبان، بابا طاهر اولین شاعر ایرانی بود که دیوان اشعار داشت. رباعیات این شاعر پرآوازه که مفهومی عاشقانه و عرفانی دارد، با ساز خوش صدای سه تار خوانده میشود.
دلا در عشق تو صد دفترستم
که صد دفتر ز کونین ازبرستم
منم آن بلبل گل ناشکفته
که آذر در ته خاکسترستم
دلم سوجه ز غصه وربریجه
جفای دوست را خواهان ترستم
مو آن عودم میان آتشستان
که این نه آسمانها مجمرستم
شد از نیل غم و ماتم دلم خون
بچهره خوشتر از نیلوفرستم
درین آلاله در کویش چو گلخن
بداغ دل چو سوزان اخگرستم
نه زورستم که با دشمن ستیزم
نه بهر دوستان سیم و زرستم
ز دوران گرچه پر بی جام عیشم
ولی بی دوست خونین ساغرستم
چرم دایم درین مرز و درین کشت
که مرغ خوگر باغ و برستم
منم طاهر که از عشق نکویان
دلی لبریز خون اندر برستم
میدان بابا طاهر